خبر نداری - حرفهای دل تنهای من
متن زیر در تاریخ84/9/14، ساعت: 6:55 عصر نوشته شده است. ¤ خبر نداریعشق کدوم غریبه یهو به جونت افتاد چی شد که خیلی ساده عشقم و بردی از یاد قلبم و بی تفاوت له کردی زیر پاهات گول نگات و خوردم یا که فریب حرفات یا که فریب حرفات آهای خبر نداری دلم داره می میره همدم بی کسی ها تو بیکسی اسیر بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم بیا بلات به جونم رفتی از اینجا اما بدون نرفتی از یاد ندیدی وقتی رفتی واست کی دست تکوم داد هر کی منو میبینه فکر میکه دیونم دیونه تو هستم درد و بلات به جونم درد و بلات به جونم آهای خبر نداری دلم داره می میره همدم بی کسی ها تو بی کسی اسیر بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم بیا بلات به جونم ¤ نویسنده: وحید هزارجریبی |
خانه
کل بازدیدها: 2756 بازدید امروز : 0 لینک به وبلاگ موضوعات وبلاگ
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
RSS
دوستان
موسیقی